پایگاه بسیج سلمان فارسی نایین

وبلاگ رسمی پایگاه مقاومت بسیج سلمان فارسی نایین

وبلاگ رسمی پایگاه مقاومت بسیج سلمان فارسی نایین

کلمات کلیدی

|عیادت مجازی مردم از رهبر انقلاب|

یوم‌الله ۲۲ بهمن

گرامی باد

در کنار مقاومت ضد صهیونیست هستیم

کمین دقیق حزب‌الله برای ارتش صهیونیستی

اخبار تأییدنشده از اسارت یک نظامی

پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

زندگی پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)

جوانان اروپا و آمریکای شمالی

اسلام‌هراسی

استعمار غرب

صهیونیست‌ها منتظر صاعقه‌های ویرانگر باشند

سپاه تا آخر پای فروپاشی رژیم صهیونیستی می‌ایستد

ی‌حرمتی نشریه فرانسوی

ما عاشق «محمد(ص)» هستیم

ساحت مقدس پیامبر رأفت و مهربانی

کنث تیمرمن

کمیته خطرات جاری

پروژه کنث تیمرمن

موسسه جمهوری‌خواه بین‌المللی

مهدی روحانی

لانه‌ ایرانیان ضد ایران کجاست؟

بنیاد دموکراسی در ایران

نتوانستند و نخواهند توانست

مقابله‌ى با جمهورى اسلامى

آمریکا و کشورهاى استعمارگر اروپایى

کنگره‌ی جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری

هفته بسیج گرامی باد

پوشش موشک‌های مقاومت

تمام سرزمین‌های اشغالی

پیوندها

اولین بازداشت سید حسن نصرالله در ایران

چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۱۰ ق.ظ


رهبر حزب الله لبنان در بخشی از خاطرات خود آورده است: ممکن است بسیار عادی بنماید اگر بگویم که من در شرایط سختی از عراق فرار کردم. اما در هیچ جایی بازداشت نشده‌ام، جز یک‌جا که اگر بگویم شگفت‌زده می‌شوید؛ ایران! آن هم بعد از پیروزی انقلاب و در جمهوری اسلامی!

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» حمید داودآبادی، در کتاب جدید خود با عنوان "سید عزیز"، که به گفت وگوهای اختصاصی او با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، و شرح زندگی و ناگفته‌های او پرداخته است که در اینجا به بخشی از آن اشاره شده است: 

 

وقتی از او درباره‌ی این که طی دوران مبارزاتش بازداشت شده یا نه، سوال کردم، با این پاسخ جالب روبه‌رو شدم:

 

"ممکن است بسیار عادی بنماید اگر بگویم که من در شرایط سختی از عراق فرار کردم. در "نبرد اقلیم التفّاح" هم در محاصره قرار گرفته‌ام، اما در هیچ جایی بازداشت نشده‌ام، جز یک‌جا که اگر بگویم شگفت‌زده می‌شوید؛ ایران! آن هم بعد از پیروزی انقلاب و در جمهوری اسلامی!

 

ماجرا از این قرار بود که در سال 1361 تصمیم گرفتم به قم بروم. بدون خانواده و به‌تنهایی راه افتادم. در هواپیما چندنفر لبنانی بودیم. در میان ما لبنانی‌ها، یکی بود که ریشش را تراشیده بود و با دختر غیرمحجبه‌ای همراه بود. آن‌زمان در ایران موضوع حجاب مطرح نبود. وارد فرودگاه مهرآباد که شدم، مسئول امنیتی فرودگاه که برای بازرسی ما ایستاده بود، گردن بند طلا به گردنش بود و ریشش را هم تراشیده بود. کسانی که بی‌حجاب بودند یا ریش‌شان را تراشیده بودند، به‌سادگی رد شدند؛ اما من را که با لباس روحانی بودم و چندنفر دیگر که ریش داشتند، در کناری نگه‌داشتند و اجازه‌ی رفتن ندادند. به همین ترتیب تا نیمه‌شب در فرودگاه معطّل شدیم.

نیمه‌شب، ماشینی آمد و ما را به بازداشتگاهی برد. بازداشتگاه ما، ساختمانی مصادره‌ای بود که اتاق‌های کوچکی داشت. ما را داخل یکی از این اتاق‌ها حبس کردند. دو روز در آن‌جا در بازداشت بودم! شخصی آمد و چندساعت از من بازجویی کرد:

 

ـ تو کی هستی؟

ـ در ایران قصد انجام چه کاری داری؟

ـ با چه کسی رابطه داری؟

و درباره‌ی لبنان نیز بازجویی را شروع کرد و ...

 

بعد از گذشت دو روز از بازداشتم که زیر نظر "اطلاعات نخست‌وزیری ایران" بود، بازجو به‌سادگی از من عذرخواهی کرد و آزاد شدم!

آن دو روز خیلی به من سخت گذشت. گاهی به این فکر می‌کنم که در تمام عمرم در زندان یا بازداشت نبوده‌ام، اما در جمهوری اسلامی بازداشت شده‌ام. این برای من خیلی دردناک بود و من اصلا انتظار وقوع آن را نداشتم."

 

ملاحظه مهم:

 

در اوایل دهه‌ی 60 و هنگام نخست‌وزیری "میرحسین موسوی"، وزارت اطلاعات هنوز تاسیس نشده بود و امور امنیتی و اطلاعاتی کشور، در واحدی با عنوان "اطلاعات نخست‌وزیری" با مسئولیت "خسرو قنبری تهرانی" و "سعید حجاریان کاشی" انجام می‌شد. ظاهرا این افراد که از فعالیت‌های سپاه پاسداران ناراحت بودند، برای پی‌بردن به اطلاعات و فعالیت‌های نیروهای مرتبط با سپاه، دست به این اقدام زده‌اند.

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۲۴
شهید رسول بنده علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی