پایگاه بسیج سلمان فارسی نایین

وبلاگ رسمی پایگاه مقاومت بسیج سلمان فارسی نایین

وبلاگ رسمی پایگاه مقاومت بسیج سلمان فارسی نایین

کلمات کلیدی

|عیادت مجازی مردم از رهبر انقلاب|

یوم‌الله ۲۲ بهمن

گرامی باد

در کنار مقاومت ضد صهیونیست هستیم

کمین دقیق حزب‌الله برای ارتش صهیونیستی

اخبار تأییدنشده از اسارت یک نظامی

پیام رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

زندگی پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)

جوانان اروپا و آمریکای شمالی

اسلام‌هراسی

استعمار غرب

صهیونیست‌ها منتظر صاعقه‌های ویرانگر باشند

سپاه تا آخر پای فروپاشی رژیم صهیونیستی می‌ایستد

ی‌حرمتی نشریه فرانسوی

ما عاشق «محمد(ص)» هستیم

ساحت مقدس پیامبر رأفت و مهربانی

کنث تیمرمن

کمیته خطرات جاری

پروژه کنث تیمرمن

موسسه جمهوری‌خواه بین‌المللی

مهدی روحانی

لانه‌ ایرانیان ضد ایران کجاست؟

بنیاد دموکراسی در ایران

نتوانستند و نخواهند توانست

مقابله‌ى با جمهورى اسلامى

آمریکا و کشورهاى استعمارگر اروپایى

کنگره‌ی جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری

هفته بسیج گرامی باد

پوشش موشک‌های مقاومت

تمام سرزمین‌های اشغالی

پیوندها

فتح خرمشهر به روایت شهید صیاد شیرازی

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۱۵ ق.ظ

شب عملیات شروع شد، سه تا محور بود، در محور اول با یک تیپ از لشکر ۲۱ شهید حمزه ارتش، آنها در محور اول در همان ساعات اولیه در بین صفوف دشمن شکاف ایجاد کردند. البته بین شلمچه و خرمشهر ما باید در هفت کیلومتر دشمن را قطع می‌کردیم و خودمان را به اروندرود می‌رساندیم که تازه به مردم بگوییم خرمشهر را محاصره کرده‌ایم تا که مردم حضور پررنگ‌تری در جبهه داشته باشند. محور اول توسط شهید احمد به نحو مطلوب پیش می‌رفت ولی دو محور دیگر تا ساعت ۵/۴ صبح باز نشد و شهید احمد نیز داد و بیداد می‌کرد که چرا نمی‌آیید؟ ما داریم از چپ و راست می‌خوریم. خدا کمک کرد، ساعت ۵ صبح بود که دیدیم از پشت بی‌سیم با هیجان اعلام کردند که شهید خرازی گفت ما داریم به طرف جلو می‌رویم و نزدیک رودخانه هستیم و حدود ۵/۶ صبح بود که اعلام کرد ما به رودخانه رسیدیم. آنقدر آنها به سرعت پیشرفته بودند که هلیکوپتر دشمن فکر می‌کرد که هنوز در آن منطقه نیروهای خودشان ساکن هستند. نزدیک‌های صبح این هلیکوپتر در فاصله پایین از خرمشهر حرکت می‌کرد، این هلی کوپتر را با آرپی‌جی زدند، هیچ‌کس تاکنون با آرپی‌جی، پدافند نظامی نکرده است.

از این صحنه تلویزیون فیلم‌برداری کرده و نشان می‌دهد که چگونه در هوا هلیکوپتر دشمن سرنگون می‌شود البته در همان روز نزدیک بود که این بلا سر هلیکوپترهای خودی نیز بیاید. ساعت ۷ صبح بود که شهید خرازی با بی‌سیم با هیجان با ما تماس گرفت و گفت ما توانسته‌ایم حدود هفتصد نفر نیرو جمع‌آوری کنیم و اجازه می‌خواست که از طرف پل خاکریزی به طرف عراقی‌ها بزند. ما آمدیم بگوییم نه ، ولی به خرازی گفتم اجازه بدهید که مشورت کنم، در ستاد جنگ نیز وقتی پیشنهاد را مطرح کردم هیچ کس نظر مثبت نداشت، همه می‌گفتند اگر این عملیات نگرفت، هفتصد نفر را از دست می‌دهیم. آمدم تماس بگیریم با شهید خرازی و بگویم این کار را نکند، دیدم که او زودتر تماس گرفت و پرسید که سرانجام مذاکره چه شد؟ آمدم بگویم که نمی‌شود که گفت دارد وقت می‌گذرد و ما همان جا یک تصمیمی گرفته‌ایم، من هم گفتم جلو بروید. نیم ساعت بیشتر طول کشید که سر و صدای بی‌سیم بلند شد گفتم حتما گیر افتاده‌اند. بی‌سیم را روشن کردم دیدم شهید خرازی می‌گفت که هر چه جلوی خود را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که عراقی‌ها دست خود را بالا گرفته‌اند، چه کار باید کنیم؟ من فهمیدم منظور او چه چیزی است. چون نیروهای عراقی زیاد بودند و نیروهای او کم بودند و نمی‌توانستند نیروهای عراقی را کنترل کنند.

پیشنهاد کردم یک هلیکوپتر بالا برود و ببیند که عمق آنها تا کجاست؟ یک هلیکوپتر بالا رفت و خلبان با هیجان گفت تا چشم من کار می‌کند تمام عراقی‌ها در خیابان خرمشهر دستان خود را بالا برده‌اند حالا نمی‌شد که به اسیران عراقی بگوییم که شما فعلا در سنگر بروید که ما نیرو جمع‌آوری کنیم و بعدا شما را ببریم و بازداشت کنیم. در نهایت خداوند این را در ذهن ما رساند که همه رزمندگان یک خط شوند و یک قسمت آنها به طرف رودخانه و قسمت دیگر آنها به طرف جاده خرمشهر تقسیم‌بندی شوند و با دست به سربازان عراقی علامت دهیم که توی جاده بروند. چشمشان کور، ما ماشین نداشتیم که با ماشین ببریمشان، باید پیاده می‌رفتند. البته چون در منطقه خودمان حرکت می‌کردند خیالمان‌ راحت بود، در این عملیات برخلاف معمول که دوست داشتیم اسیر زیادی از دشمن بگیریم این دفعه دوست داشتیم بگویند که اسیران عراقی تمام شده است؛ البته نگران بودیم که وضعیت فرق کند و اینها ـ سربازان عراقی ـ رفتنشان تا ده صبح طول کشید، بعد سنگرها را تصرف کردیم و تا ساعت ۵ بعدازظهر طول کشید تا اسرا را که حدود ۱۴ هزار و پانصد نفر بودند، بشماریم . البته دو ماه طول کشید که تمام مهمات آنها را سنگر به سنگر بیرون آوریم. در این عملیات ما توانستیم شش هزار کیلومتر مربع از خاک کشور را آزاد کنیم و حدود نه هزار نفر را نیز اسیر کنیم.

بهترین درک عرفانی از عملیات بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر در پیام امام خمینی(ره) وجود دارد که در آن پیام ابعاد عرفانی فتح خرمشهر بیان شده و هم‌چنین ما را از آفت‌زدگی غرور پرهیز داده و در نهایت فرموده «خرمشهر را خدا آزاد کرد» البته ما اکنون داریم با سرمایه شهدا زندگی می‌کنیم و تا زنده‌ایم باید این سرمایه بزرگ را حفظ کنیم. البته فکر نکنیم این سرمایه باقیمانده از شهدا فقط به درد جبهه و جنگ می‌خورد، ما عاشق جنگیدن نیستیم ولی خود را مکلف به جنگیدن با دشمنان خود می‌کنیم و هر وقت که زمان اقتضا کند، عاشقانه می‌جنگیم. یک عده فکر می‌کنند که ما جنگ‌طلب هستیم و جنگ را دوست داریم، رزمندگان اسلام این جور نشان دادند که جنگ را دوست ندارند ولی در مقابل دشمنان اسلام عاشقانه می‌جنگند.
خدای متعال در قرارگاه کربلا جرقه نوری نشانده که طرحی را در ذهن یک طراح قرار داد و آن طرح تنها راهی بود که می‌توانستیم خرمشهر را محاصره کنیم و بعد آن را بگیریم. ما با سردار رضایی جلسه‌ای قرار دادیم و برای اینکه هماهنگ با یکدیگر عمل کنیم این طرح را مورد بررسی قرار دادیم، این جلسه حدود پنج دقیقه بیشتر وقت نگرفت و هر دوی ما با امیدواری و قوت قلب گفتیم این طرح بهترین طرح برای فتح خرمشهر است که باید اجرا شود و به حول و قوه الهی با موفقیت اجرا شد.


منبع : سایت جامع دفاع مقدس

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۰۱
شهید رسول بنده علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی