ده گفتار - امر به معروف و نهی از منکر
این کتاب حاصل گردآوری 10 سخنرانی و مقالهی شهید مطهری است که ایشان در حدود سال 1352 آنها را چاپ کردهاند. در این کتاب گفتارهایی در مورد تقوا، امر به معروف و نهی از منکر، اجتهاد، علم، رهبری نسل جوان، خطابه و منبر و سازمان روحانیت آمده است.
امر به معروف و نهی از منکر، یکی از بزرگترین ارکان اجتماعی دین اسلام است که ضامن بقای جامعه و پابرجا ماندن روح معنویت آن است. امر به معروف و نهی از منکر، از یک طرف، احساس امنیت را از گناهکاران میگیرد، و از طرف دیگر، مردم را به ارتقای سطح عمل به معارف دینی ترغیب میکند. زیرا کسی که دیگران را در مقابل کارهای ناشایست خود حساس نبیند، بدون هیچ ترسی به گناه دست میزند. به علاوه، کسی که به نیکیها امر میکند، باید در درجه اول، خودش به آنها عمل کند و «قبل از آمر به معروف بودن، باید عامل به معروف باشد».
با این وجود، اکثر ما، وقتی سخن از امر به معروف و نهی از منکر به میان میآید، به سرعت متوجه دو راه میشویم: باید از طریق زبانی دیگران را هدایت کنیم و اگر این راه نتیجه نداد، باید از راه اعمال زور وارد شویم. «به تعبیر دیگر- که تعبیر سعدی است- ما به «پند» معتقد هستیم و «بند» ؛ اول پند میدهیم و اگر اثر نکند و قدرت داشته باشیم، به زدن و بستن متوسل میشویم. این دو تا را خوب شناختهایم و به این دوتا آشنایی داریم ... ولی آیا وسیله امر به معروف و نهی از منکر منحصر است به همین دو؟ وسیله دیگر و راه دیگری نیست؟ » یعنی واقعا همین گفتار زبانی کافی است؟ واقعا اگر انسان به همین نکات کفایت کند، تکلیف از او برداشته میشود؟
در حدیث است: «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ الْسِنَتِکُمْ» : مردم را به دین حق و صلاح دعوت کنید، اما با ابزاری غیر از ابزار زبان یعنی با ابزار عمل. در حدیث دیگری است ... که چنین نیست که خدا اجازه داده باشد که تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد، بلکه اگر باز است هر دو باید باز باشد و اگر میخواهد بسته باشد هر دو بسته باشد. یعنی اگر عمل در کار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد.
... علی علیه السلام میفرماید ...: «آن کس که میخواهد پیشوای مردم باشد و مردم را به دنبال خود به راهی دعوت کند، پیش از آنکه میخواهد به دیگران یاد بدهد، خود را مخاطب کند و به خودش تعلیم و تلقین نماید؛ پیش از آنکه میخواهد مردم را با زبان خود تربیت کند، با عمل و روش اخلاقی خوب و اخلاق صحیح، خود را تربیت کند. «آن کس که خودش را تعلیم و تلقین میکند و خودش را تربیت و تأدیب میکند، برای احترام و تکریم شایستهتر است از آنکه معلم و مربی دیگران است.»
نکته اساسی این است که باید همان اصل «عامل به معروف بودن» را در کارهایمان رعایت کنیم. اگر این نکته را رعایت نکنیم، ممکن است در جایی که منکر و گناهی دیدیم و به آن تذکر دادیم، نه تنها حرفهای ما اثری نداشته باشد، بلکه نتیجهی عکس هم به بار آورد. به همین دلیل است که اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، در کنار این که کاری همگانی است و تمام مردم به آن دعوت شدهاند، باید با دقتی بسیار زیاد صورت گیرد، تا کمترین هزینه و آسیب را بر پیکر جامعهی اسلامی وارد آورد.
«... خلاصه اینکه اگر ما راستی میخواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی (نه زبانی فقط) و در عین حال اجتماعی (نه انفرادی) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم النفسی و اجتماعی. در این وقت است که صد درصد امید موفقیت هست.
این نکته را هم بگویم در خاتمه عرایضم: غالباً وقتی که اسم امر به معروف و نهی از منکر برده میشود گفته میشود: ای آقا! مگر میگذارند؟ ! مگر میشود امر به معروف و نهی از منکر کرد؟ ! موانع زیادی هست.
من برعکس معتقدم که یگانه چیزی که در هیچ زمانی ممکن نیست بهطور کلی جلو آن را گرفت و هیچ قدرتی نمیتواند بکلی از او جلوگیری کند همین امر به معروف و نهی از منکر است.» 1 کدام قدرتی است که بتواند مردم یک جامعه را، به کلی از دعوت به کارهای نیک بازدارد و آنان را در انجام این تکلیف الهی ناتوان کند؟ چگونه میتوان مدعی شد که شرایط زمانه، انسان را از کوچکترین واکنشها در مقابل گناهان، که همانا اخم و ترشرویی است باز میدارد؟
به هر حال، حتی اگر جامعه در شرایطی است که واکنشهای شدیدی در مقابل فراخواندن به انجام واجبات و دوری از محرمات صورت میگیرد، باز هم تکلیف از انسان برداشته نمیشود و انسان باید شرایط انجام این کار را کسب کند؛ شرایطی مثل قدرت و علم، که برای انجام این واجب، لازم است.
-----------------------
1. مجموعه آثار استاد شهیدمطهری، ج20، ص: 209.